امیر تیموری - امیر
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر کس جویای حکمت است، باید خاندان مرا دوست بدارد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
امروز: شنبه 103 اردیبهشت 29
میخوام تلافی بکنم
چشمای تو یادم میاد

میخوام برم از پیش تو
صدای تو بازم میاد

چرا ولم نمیکنی
چرا نمیزاری برم

برو که من خسته شدم
میبینی طاقت ندارم

یه روز تلافی میکنم
هرچی بدی کردی به من

این همه بی وفائیا
جواب خوبی بود به من

هرچی صبوری میکنم
میگم یه روز درست میشه

چقدر باید ببخشمت
اینکه زندگی نمیشه

***
میخوام تلافی بکنم
چشمای تو یادم میاد

میخوام برم از پیش تو
صدای تو بازم میاد

چرا ولم نمیکنی
چرا نمیزاری برم

برو که من خسته شدم
میبینی طاقت ندارم

یه روز تلافی میکنم
هرچی بدی کردی به من

این همه بی وفائیا
جواب خوبی بود به من

هرچی صبوری میکنم
میگم یه روز درست میشه

چقدر باید ببخشمت
اینکه زندگی نمیشه

 نوشته شده توسط امیر تیموری در پنج شنبه 88/9/19 و ساعت 5:32 عصر | نظرات دیگران()
قسمت نمیشه انگار دست تو رو بگیرم
برای آخرین بار برای تو بمیرم

گریه نکن که اشکات برای من یه درده
تحمل غم تو منو دیوونه کرده


هیشکی مثه من تو رو دوست نداره
اینو از تو چشام می‌تونی بخونـــی

تو بودی
جونم و عمرم و کسی که می‌خواستم و
قسم راستم و کی می‌خوای بدونــــی ؟!!

واسه‌ی عشق تو
همه چی دادم و
به جز غرورم رو
که اونم رفته به بـــــــــاد

بود و نبودم و
همه‌ وجودم رو
واسه تو دادم و
تو میگی منو نمی‌خــــوای


هیشکی مثه من تو رو دوست نداره
اینو از تو چشام می‌تونی بخونــــی

تو بودی
جونم و عمرم و کسی که می‌خواستم و
قسم راستم و کی می‌خوای بدونـــــی؟!!

قسمت نمیشه انگار دست تو رو بگیرم
برای آخرین بار برای تو بمیرم

گریه نکن که اشکات برای من یه درده
تحمل غم تو منو دیوونه کرده


هیشکی مثه من تو رو دوست نداره
اینو از تو چشام می‌تونی بخونــــی

تو بودی
جونم و عمرم و کسی که می‌خواستم و
قسم راستم و کی می‌خوای بدونـــــی؟!!

واسه‌ی عشق تو
همه چی دادم و
به جز غرورم رو
که اونم رفته به بـــــــــاد

بود و نبودم و
همه‌ وجودم رو
واسه تو دادم و
تو میگی منو نمی‌خــــوای

 نوشته شده توسط امیر تیموری در پنج شنبه 88/9/19 و ساعت 5:31 عصر | نظرات دیگران()
زندگیم نقطه سرخط ، بی وفایی ات شده عادت
تو نوشته بودی دیدار ، سه تا نقطه به قیامت
زندگی نقطه سرخط ، تلگرافی شده نامه ات
قلبمو مچاله کردی لای نقطه چین نامه ات
عزیزم نقطه ته خط ، برو با خیال راحت
به تو تقدیم این ترانه ، عوض جواب نامه ات
عزیزم نقطه ته خط ، برو با خیال راحت
به تو تقدیم این ترانه ، عوض جواب نامه ات

با سی و دو حرف دلگیر ، مختصر ، مفید و ساده
گفتی که سایه ی عشقت از سرم خیلی زیاده
زیر درد رو خط کشیدی ، ضربدر زدی رو اسمم
تا بدونم که به عشقت تا که جون دارم تلسمم
عزیزم نقطه ته خط ، برو با خیال راحت
به تو تقدیم این ترانه ، عوض جواب نامه ات
عزیزم نقطه ته خط ، برو با خیال راحت
به تو تقدیم این ترانه

روی یک کاغذ بی خط ، حرف های خسته به نوبت
روی سرزمین نامه ات ، حرف ت کرده قیامت
ت مثل تو مثل تردید ، ت مثل آخره طاقت
مثل تنهایی مثل تب ، مثل آخره خیانت
عزیزم نقطه ته خط ، برو با خیال راحت
به تو تقدیم این ترانه ، عوض جواب نامه ات
عزیزم نقطه ته خط ، برو با خیال راحت
به تو تقدیم این ترانه ، عوض جواب نامه ات

 نوشته شده توسط امیر تیموری در پنج شنبه 88/9/19 و ساعت 5:27 عصر | نظرات دیگران()
برام دعا کن عشق من ، همین روزها بمیرم
آخه دارم از رفتنت ، بدجوری گر می گیرم
دعا کنم که این نفس ، تموم شه تا سپیده
کسی نفهمه عاشقت ، چی تا سحر کشیده

این آخرین باره عزیز ، دستامو محکم تر بگیر
آخه تو که داری می ری ، به من نگو بمون ، نمیر
تو می ری و یه باغ سبز ، درش بروت بازه هنوز
من باغ سوخته ام نازنین ، باشه برو با من نسوز

اگه یه روز برگشتی و گفتن فلانی مرده
بدون که زیر خاکستر ، حس نگاتو برده
گریه نکن برای من ، قسمت ما همینه
دستامو محکم تر بگیر ، لحظه ی آخرینه
لحظه ی آخرینه

این آخرین باره عزیز ، دستامو محکم تر بگیر
آخه تو که داری می ری ، به من نگو بمون ، نمیر
تو می ری و یه باغ سبز ، درش بروت بازه هنوز
من باغ سوخته ام نازنین ، باشه برو با من نسوز

این آخرین باره عزیز ، دستامو محکم تر بگیر
آخه تو که داری می ری ، به من نگو بمون ، نمیر
تو می ری و یه باغ سبز ، درش بروت بازه هنوز
من باغ سوخته ام نازنین ، باشه برو با من نسوز

برام دعا کن عشق من

 نوشته شده توسط امیر تیموری در پنج شنبه 88/9/19 و ساعت 5:26 عصر | نظرات دیگران()
اون حلقه که تو دستته ، طناب اعدام منه
ستاره ی غرق به خون تو سفره ی شام منه
تو اون جا غرق زندگی ، من این جا غرق مردنم
مثل یه دیوونه دارم اشک می ریزم ، جون می کنم

از خونه بیرون می زنم ، طاقت موندن ندارم
باید بیام ببینمت ، یه هدیه ای برات دارم
چه قدر شلوغه کوچتون ، ببین چه شور و حالیه
اما تو سفره عقدتون ، جای یه چیزی خالیه
مگه می شه تو این لباس ، نبینمت رویای من
فقط بذار نگات کنم ، چیزی نگو ، حرفی نزن

بی دعوت اومدم ببخش ، مهمون ناخونده منم
خواستم کنار تو باشم ، لحظه ی پرپر زدنم
چیزی برام نمونده که وصلم کنه به این زمین
غیره یه رگ که بعد تو ، پاره می شه فقط همین

چشماتو روی من نبند ، نترس دارم تموم می شم
رو سفره ی عقدت می خوام گل های قرمز بپاشم
این دم آخر بذار تا نگات کنم یه عالمه
عزیزکم ببخش اگه چشم روشنیم برات کمه

این دم آخرم بذار نگات کنم یه عالمه
عزیزکم ببخش اگه چشم روشنیم برات کمه

 نوشته شده توسط امیر تیموری در پنج شنبه 88/9/19 و ساعت 5:26 عصر | نظرات دیگران()
یه لحظه هم نمی تونم باور کنم نباشی
من حاضرم بمیرم و فقط تو زنده باشی
وقتی که هستی ، هستی ام تموم خاک دنیاست
شاهد عشق پاک ما ، اشک کنار دریاست

روزگارم نمی تونه دیگه تو رو از من بگیره
آخه اونم می دونه که نفسم به نفس تو گیره
آره ، کار دل من و تو دیگه از عاشقی گذشته
بیا با هم نذاریم رویای دریا بمیره

روزگارم نمی تونه دیگه تو رو از من بگیره
آخه اونم می دونه که نفسم به نفس تو گیره
آره ، کار دل من و تو دیگه از عاشقی گذشته
بیا با هم نذاریم رویای دریا بمیره

یه لحظه هم سخته که بودنت رو حس نکردن
یه حسی شبیه حس سرد و تلخ مردن
نمی تونم ، نمی ذارم ، نمی خوام و نمی شه
تمومه لحظه هامونو به خاطره سپردن
یه ثانیه اش ، یه عمره فکر کنم که دیگه نیستی
آهای جدایی ، نمی ذارم پیشه روم بایستی
من از خدا می خوام که عشقمو واسم بذاره
تو هم بدون دیگه برام یه عشق ساده نیستی

روزگارم نمی تونه دیگه تو رو از من بگیره
آخه اونم می دونه که نفسم به نفس تو گیره
آره ، کار دل من و تو دیگه از عاشقی گذشته
بیا با هم نذاریم رویای دریا بمیره

روزگارم نمی تونه دیگه تو رو از من بگیره
آخه اونم می دونه که نفسم به نفس تو گیره
آره ، کار دل من و تو دیگه از عاشقی گذشته
بیا با هم نذاریم رویای دریا بمیره

 نوشته شده توسط امیر تیموری در پنج شنبه 88/9/19 و ساعت 5:25 عصر | نظرات دیگران()
طعم تلخه دوریامون ، سختی و صبوریامون
همه هیچ اند پیش پای عشق پاک و بی ریامون
وقتی از ستاره دوریم حتی وقتی سوت و کوریم
وقتی از تو خاطرات عاشقی هم بی عبوریم

گره گرم نگامون ، نرمی لبخندهامون
لحن عاشق صدامون ، لحظه لحظه قصه هامون
سوسوی ستاره هامون ، چشم از دوری جدامون
یادمون میاره روزه ماه گرد حلقه هامون

می دونم تلخم و تندم ، می دونم بدیم زیاده
اما اینو هم می دونم که خدا تو رو یه هدیه به منه دیوونه داده

می دونم لجباز و قدم ، گاهی هم بی حس و چوبی
اما اینو هم می دونم با تموم این بدی هام که چه قدر عزیز و خوبی

می خوام این رسم قشنگه ناب عاشقانه هامون
تا ابد تا لحظه ی مرگ تا سکوت قصه هامون
بمونه بین من و تو ، حک بشه تو لحظه هامون
رسم زیبا و عزیزه ، ماه گرد حلقه هامون
حلقه هامون

 نوشته شده توسط امیر تیموری در پنج شنبه 88/9/19 و ساعت 5:24 عصر | نظرات دیگران()
رفتی و از خاطرت رفت که چه خاطراتی داشتیم
واسه فرداهای با هم ، چه قرارها که نذاشتیم
رفتی و رفت از خیالت که خیالت زندگیم بود
اگه اشتباهی کردم به خدا از سادگیم بود

چه تو قصه ، چه حقیقت ، یکی بود یکی نبود
این جدایی های مبهم ، کار دنیای حسوده
آخر حکایت عشق ، نرسید کلاغ خونه
شده این پایان کهنه ، واسه دنیا یه بهونه

دلک مونده و روندم ، شد بازیچه ی هر دست
دیگه باورش نمی شه که هنوزم هست و زنده است
تو نموندی ، مونده یادت که برام موند یادگاری
دارم از نفس می افتم ، از دلم خبر نداری

چه تو قصه ، چه حقیقت ، یکی بود یکی نبود
این جدایی های مبهم ، کار دنیای حسوده
آخر حکایت عشق ، نرسید کلاغ خونه
شده این پایان کهنه ، واسه دنیا یه بهونه

 نوشته شده توسط امیر تیموری در پنج شنبه 88/9/19 و ساعت 5:23 عصر | نظرات دیگران()
نه می تونم دورشم از تو ، نه می تونم که بمونم
من نه شاهزاده ی عشقم ، نه شهاب آسمونم

تو نه هستی و نه نیستی ، دیگه خسته ام از خیالات
مونده بی جواب و مبهم ، توی زندگیم سوالات

تو یه رنجی تا همیشه
اگه جون نگیره ریشه ، اگه باز بگیره می شه
اگه یک روزی بدونم بودن و موندن یادت
واسه قلب عاشق من که یه عمری عاشقت بود مثل درد زهر نیشه

نه می تونم دورشم از تو ، نه می تونم که بمونم
من نه شاهزاده ی عشقم ، نه شهاب آسمونم

تو که هستی زندگی هست ، قدرت هر خستگی هست
می شه دست قسمت رو بست
زیر ضربه های لعنت ، که یه دشمن تو خلوت
نمی سوزه ، می کوبونه ، هر خیال عاشقونه
بود و موند و خوند و نشکست

نه می تونم دورشم از تو
نه می تونم که بمونم
من نه شاهزاده ی عشقم
نه شهاب آسمونم

 نوشته شده توسط امیر تیموری در پنج شنبه 88/9/19 و ساعت 5:22 عصر | نظرات دیگران()
منو تو آغوشت بگیر خدا ، می خوام بخوابم
آخه تو تنها کسی بودی که دادی جوابم
منو تو آغوشت بگیر ، می خوام برات بخونم
روی زمین چه قدر بده ، می خوام پیشت بمونم

کی گفته باید بشکنم تا دستمو بگیری
خسته شدم از عمری غربت و غم و اسیری
کی گفته باید گریه ی شب هامو در بیاری
تا لحظه ای وقت شریفت رو واسم بذاری

توی آغوش تو آرامش محضه
منو با خودت ببر حتی یک لحظه
بغلم کن ، منو بردار ، ببرم دور
ببرم از این زمین سرد و ناجور

وقتی باید واسه ی رها شدن یه بی فروغ بود
واسه آرامش نسبی ، کلی حرف های دروغ بود
توی دنیا هر چیزی قیمتی داره حتی وجدان
این ها رو هیچ جا ندیدم نه تو انجیل ، نه تو قرآن
وقتی دنیا همه حرف پوچ و مفته
صدای هق هقت رو پس کی شنفته
تو که می گی پیشمی تا لحظه ی مرگ
این که می گن می شکنی ، رنجم می دی ، بگو کی گفته

توی آغوش تو دیگه تنها نیستم
هر نفس اسیر دست غم ها نیستم
دیگه عاشقانه تر از عاشقانه ام
واسه موندن دیگه با بها بهانه ام
توی آغوش تو از درد خبری نیست
از دروغ و حرف های زرد اثری نیست
نمی بینی کسی از هراس نونش
جلوی حرف ناصواب بنده زبونش

توی آغوش تو آرامش محضه
منو با خودت ببر حتی یک لحظه
بغلم کن ، منو بردار ، ببرم دور
ببرم از این زمین سرد و ناجور

توی آغوش تو ، آغوش تو ، آغوش تو ، آغوش تو ، آغوش

توی آغوش تو ، آغوش تو ، آغوش تو ، آغوش تو ، آغوش

توی آغوش تو ، آغوش تو ، آغوش تو ، آغوش تو ، آغوش

توی آغوش تو

 نوشته شده توسط امیر تیموری در پنج شنبه 88/9/19 و ساعت 5:21 عصر | نظرات دیگران()
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
محمدرضا شجریان ( ادامه )
محمدرضا شجریان
شهرام شب پره
شکیلا
ستار
رضایا
دی جی علی گیتور
هایده ( ادامه )
هایده
مهستی
داریوش
رضا پیشرو
مجید اخشابی
محمد اصفهانی
حمیرا
[همه عناوین(1270)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا داغ کن - کلوب دات کام