امید ، آلبوم پیروزی - امیر
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شهرى تو را از شهر دیگر بهتر نیست . بهترین شهرها آن بود که در آنت آسایش زندگى است . [نهج البلاغه]
امروز: پنج شنبه 103 آذر 1
 آلبوم پیروزی
 نوشته شده توسط امیر تیموری در پنج شنبه 88/9/19 و ساعت 6:27 عصر | نظرات دیگران()
شیرین سوزه دانه ی حناری
دیده جولاکی آی کوده واری
تمبلمه سرچی هونوم بزاری
تمبلمه سرچی هونوم بزاری
شیرین سوزه شیرین سوزه
شیرین سوزه شیرین سوزه
شیرین سوزه دارین حناری
دیده جولاکی آی کوده واری
تمبلمه سرچی هونوم بزاری
تمبلمه سرچی هونوم بزاری
شیرین سوزه شیل بیبره وا
وادافی کرسن زردی خود به وا
شیرین سوزه شیل بیبره وا
وادافی کرسن زردی خود به وا
شیرین سوزه شیرین سوزه
شیرین سوزه شیرین سوزه
شیرین سوزه دارین حناری
دیده جولاکی آی کوده واری
تمبلمه سرچی هونوم بزاری
تمبلمه سرچی هونوم بزاری
بعد تو حتی بهار نمیاد
دلم گلهاشو دیگه نمیخواد
بعد تو حتی بهار نمیاد
دلم گلهاشو دیگه نمیخواد
بعد تو حتی بهار نمیاد
دلم گلهاشو دیگه نمیخواد
میخوام تموم شم بعد تو شیرین
بشم یه فرهاد که رفته از یاد
شیرین سوزه دارین حناری
تو مثل یاس و عطر بهاری
میشه تموم شد از نو شروع کرد
تو انتهای هر انتظاری
تا الا زلفت وات بدس ماوا
بندیدم قرصی به این بدس ماوا
تا الا زلفت وات بدس ماوا
بندیدم قرصی به این بدس ماوا
شیرین سوزه شیرین سوزه
شیرین سوزه شیرین سوزه
شیرین سوزه دارین حناری
دیده جولاکی آی کوده واری
تمبلمه سرچی هونوم بزاری
تمبلمه سرچی هونوم بزاری




----
توضیح:
شیرین سوزه دانه ی حناری یعنی
شیرین جانم تو مانند دانه ی اناری

کردها به انار ، حنار می گویند .

 نوشته شده توسط امیر تیموری در پنج شنبه 88/9/19 و ساعت 6:26 عصر | نظرات دیگران()
خدایا بار الها سینه ای آگه ما را ده

رفیقی هم زبانی هم دلی هم ره ما را ده

محبت رفته از دلها نمیدانم میدانی

رفاقت گم شده در ما نمیدانم میدانی

خداوندا در این ظلمت دل ما را به نور حق روشن کن

از این کینه

از این نفرت

از این سودا

تو به انسانها ایمن کن

خدایا ایزد یکتا

ز عرش کبریا بنگر

به کام کس نمیگردد

دگر این چرخ بازیگر

نه جان نه جانانی

نه عشق و ایمانی

که نور حق در دل افروزد

نه کفر انسان را

امید پایانی

جهان در این آتش میسوزد

آه ای بارگان کبریا

خداوندا در این ظلمت دل ما را به نور حق روشن کن

از این کینه

از این نفرت

از این سودا

تو به انسانها ایمن کن

 نوشته شده توسط امیر تیموری در پنج شنبه 88/9/19 و ساعت 6:25 عصر | نظرات دیگران()
سفر به این قشنگی
من و تو همسفراشیم
ما مسافرای عشقیم
میمیریم از هم جداشیم
چه بهارای قشنگی
که اومد تو خونه ما
چه هوایی تازه میکرد
دلای دیوونه ما

همسفر خسته نباشی
خدا عزتت بده
پاسخی به این همه مهر و مهبتت بده
همسفر خسته نباشی
خدا عزتت بده
پاسخی به این همه مهر و مهبتت بده

گفتی آرزوی قلبت رو بگو
آرزوی تو رو داشتم آرزو
تو بودی عشق بزرگ رویاهام
پی تو دنیا رو کردم جستو جو
اون روزا که زندگی جز گرفتاری نبود
تو بودی که خستگی به تنم کاری نبود
اون روزا که زندگی جز گرفتاری نبود
تو بودی که خستگی به تنم کاری نبود

همسفر خسته نباشی
خدا عزتت بده
پاسخی به این همه مهر و مهبتت بده
همسفر خسته نباشی
خدا عزتت بده
پاسخی به این همه مهر و مهبتت بده

من گذشتم از دیارم واسه تو
از همه دارو ندارم واسه تو
به جز این صدا و یک عشق بزرگ
دیگه من هیچی ندارم واسه تو
اون روزا که زندگی جز گرفتاری نبود
تو بودی که خستگی به تنم کاری نبود
اون روزا که زندگی جز گرفتاری نبود
تو بودی که خستگی به تنم کاری نبود

پاسخی به این همه مهر و مهبتت بده
همسفر خسته نباشی
خدا عزتت بده
پاسخی به این همه مهر و مهبتت بده
همسفر خسته نباشی
خدا عزتت بده


 نوشته شده توسط امیر تیموری در پنج شنبه 88/9/19 و ساعت 6:24 عصر | نظرات دیگران()
گفتم برای بسترت
حریر ماه و میخرم
برای ناز بالشت
پر خیال و میبرم
گفتم که چشم عاشق
نرگس باغت میکنم
قالی قرمز دل و
فرش اتاقت میکنم

دروغ هرچی گفتمت
جز اینکه گفتم عاشقم
من عاشقم
باز عاشقم
گفتم به چشمه غنات
میگم گلات و آب بده
خدا رو بی خواب میکنم
تا به دعات جواب بده
دروغ هرچی گفتمت
جز اینکه گفتم عاشقم
من عاشقم
باز عاشقم

گفتم اگه دلت بخواد
کوه و میدم به دست و پات
دیروز و امروز میکنم
رفته رو میگم که بیاد

گفتم سر بزرگون و
به پیش تو خم میکنم
تو دنیا هرچی عیون
به خدمدت جمع میکنم
گفتم توی باغچه تو
بجای گل دل میکارم
خودم میرم بارون میشم
به روی گلهات میبارم

دروغ هرچی گفتمت
جز اینکه گفتم عاشقم
من عاشقم
باز عاشقم

گفتم که نقاش میشم و
عشق تو با شور میکشم
رو کاغذ نازک دل
ناز تو صد جور میکشم

گفتم هوای شهرت و
پر از گل یاس میکنم
سنگ ریزه های راهتو
دونه الماس میکنم

گفتم توی باغچه تو
بجای گل دل میکارم
خودم میرم بارون میشم
به روی گلهات میبارم

دروغ هرچی گفتمت
جز اینکه گفتم عاشقم
من عاشقم
باز عاشقم

گفتم برای بستنت
حریر ماه و میخرم
برای ناز بالشت
پر خیال و میبرم
گفتم که چشم عاشق
نرگس باغت میکنم
قالی قرمز دل و
فرش اتاقت میکنم

دروغ هرچی گفتمت
جز اینکه گفتم عاشقم
من عاشقم
باز عاشقم


 نوشته شده توسط امیر تیموری در پنج شنبه 88/9/19 و ساعت 6:24 عصر | نظرات دیگران()
لی لی لی لی لی
لی لی لی لی لی
لی لی لی لی لی
لی لی لی لی لی

منی که بار غم رو
تا پای جون کشیدم
تو رو پیدا کردم
به آرزوم رسیدم

وقتی که در نگاهت
طلوع عشق و دیدم
دیدم شراب نابی
سبو سبو چشیدم

ای گل رویایی
ای مظهر زیبایی
تو عروس شهر افسانهایی
عاشقت میمونم
قدر تو رو میدونم
نیاد اون روزی
که بی تو بمونم

توی مروارید اشکات
خودم و چه ساده دیدم
گل عشق و از نگاهت
مثل یک ستاره چیدم
اومدی از پشت ابرا
از تو قصه و کتابم
با همون نگاه اول
واسه دردام چاره دیدم

ای گل رویایی
ای مظهر زیبایی
تو عروس شهر افسانهایی
عاشقت میمونم
قدر تو رو میدونم
نیاد اون روزی
که بی تو بمونم

عشق به رنگ دریاست
به رنگ آسمون
به رنگ چار فصل خدا میمونه
عشق بهار زیباست
بهار بی خزونه
هدیه ای از خدای عاشقونه

ای گل رویایی
ای مظهر زیبایی
تو عروس شهر افسانهایی
عاشقت میمونم
قدر تو رو میدونم
نیاد اون روزی
که بی تو بمونم

لی لی لی لی لی
لی لی لی لی لی
لی لی لی لی لی
لی لی لی لی لی

منی که بار غم رو
تا پای جون کشیدم
تو رو پیدا کردم
به آرزوم رسیدم

وقتی که در نگاهت
طلوع عشق و دیدم
دیدم شراب نابی
سبو سبو چشیدم

ای گل رویایی
ای مظهر زیبایی
تو عروس شهر افسانهایی
عاشقت میمونم
قدر تو رو میدونم
نیاد اون روزی
که بی تو بمونم
ای گل رویایی
ای مظهر زیبایی
تو عروس شهر افسانهایی
عاشقت میمونم
قدر تو رو میدونم
نیاد اون روزی
که بی تو بمونم




 نوشته شده توسط امیر تیموری در پنج شنبه 88/9/19 و ساعت 6:23 عصر | نظرات دیگران()
آره پیروز شدم قلب غمو شکستم
قصر عشقو فتح کردم تو دلش نشستم
به فلک چیزی نگفتم نکنه چشم بزنه
عهد و پیمونی رو که با سادگیهای تو بستم

آره پیروز شدم قلب غمو شکستم
قصر عشق فتح کردم تو دلش نشستم
به فلک چیزی نگفتم نکنه چشم بزنه
عهد و پیمونی رو که با سادگیهای تو بستم

نه گلایه نه شکایت نه یک بغض بی نهایت
یک شروعی تازه دارم یک ترانه یک حکایت
صاف و ساده پاک و معصوم عشق و تو چشات میدیدم
واسه به تو رسیدن دیگه هیچ غمی ندیدم

آره پیروز شدم قلب غمو شکستم
قصر عشق فتح کردم تو دلش نشستم
به فلک چیزی نگفتم نکنه چشم بزنه
عهد و پیمونی رو که با سادگیهای تو بستم

میخوام حالا پرش کنم سفر به شهر عشق کنم
فرمانده باشم تو خوشی زندگیمو بهشت کنم
آره فرداها قشنگه دل واسه فردا خیلی تنگه
دل دیگه قهرمان شد با غصه ها بجنگه

آره پیروز شدم قلب غمو شکستم
قصر عشق فتح کردم تو دلش نشستم
به فلک چیزی نگفتم نکنه چشم بزنه
عهد و پیمونی رو که با سادگیهای تو بستم

 نوشته شده توسط امیر تیموری در پنج شنبه 88/9/19 و ساعت 6:23 عصر | نظرات دیگران()
تو محشری
تو یک افسونگری

آره تو محشری از همه سری
تو یک افسونگری یا حور و پری


در آغوش بهار خونه داری
نشونی توی هر گلخونه داری
به هر دشت و دمن شکوفه کردی
تو عاشقی چو من دیوونه داری

بگو چی صدات کنم
نرو بذار نگات کنم
دلم میخواد دلم میخواد
جونمو فدات کنم

بیا تا از حریر عشق فرش زیر پات کنم

تو محشری از همه سری
تو یک افسونگری یا حور و پری
آره تو محشری از همه سری
تو یک افسونگری یا حور و پری


عزیزم مرواریدای عشقتو
عمریه در سبد دل منه
چینی سکوت لحظه های ما
کاش میشد با لبهای تو بشکنه

که فقط یبار بگی دوستت دارم
حس کنم دنیا دیگه مال منه

بگو چی صدات کنم
نرو بذار نگات کنم
دلم میخواد دلم میخواد
جونمو فدات کنم

بیا تا از حریر دل فرش زیر پات کنم

تو محشری از همه سری
تو یک افسونگری یا حور و پری
آره تو محشری از همه سری
تو یک افسونگری یا حور و پری

اگه بخوام تورو تشبیه کنم
به فضای آبی عشق
به لطافت بهاران میمونی

اگه بخوام تورو تشبیه کنم
به تن تشنه جنگل
مثه قطره های باران میمونی

تو خودت جلوه ی عشقی که پر از بشارتی
فصل سبز آرزویی مظهر لطافتی
اینقدر مقدسی که لایق زیارتی


بگو چی صدات کنم
نرو بذار نگات کنم
دلم میخواد دلم میخواد
جونمو فدات کنم

بیا تا از حریر دل فرش زیر پات کنم

تو محشری از همه سری
تو یک افسونگری یا حور و پری
آره تو محشری از همه سری
تو یک افسونگری یا حور و پری

آره تو محشری از همه سری
تو یک افسونگری یا حور و پری
آره تو محشری از همه سری
تو یک افسونگری یا حور و پری

 نوشته شده توسط امیر تیموری در پنج شنبه 88/9/19 و ساعت 6:22 عصر | نظرات دیگران()
تو قبله گاه منی
آخه پناه منی
حالا عاشقم
آره عاشقم
تو رفیق راه منی
نکنم دگر
بکسی نظر
که تو تکیه گاه منی
دوست دارمهای تو
امید موندن میده
به این صدای خسته
جرات خوندن میده
وای که چقدر
دوست دارم
به قدر دنیا می خوامت
اندازه ستارهای آسمون میخوامت
وای که چقدر
دوست دارم
به قدر دنیا می خوامت
اندازه ستارهای آسمون میخوامت
حالا عاشقم
آره عاشقم
تو رفیق راه منی
نکنم دگر
بکسی نظر
که تو تکیه گاه منی

آره عاشقم
آره عاشقم
آره عاشقم

ناز نگاه تو
باده ناب من
مست و خرابم کن
تو ای همه تب و تاب من

ای گل باغ دل
چشم و چراغ دل
من به تو دل بستم
فقط تو را میپرستم
حالا
حالا
حالا
حالا
وای که چقدر
دوست دارم
به قدر دنیا می خوامت
اندازه ستارهای آسمون میخوامت
وای که چقدر
دوست دارم
به قدر دنیا می خوامت
اندازه ستارهای آسمون میخوامت
حالا عاشقم
آره عاشقم
تو رفیق راه منی
نکنم دگر
بکسی نظر
که تو تکیه گاه منی

تو قبله گاه منی
آخه پناه منی
حالا عاشقم
آره عاشقم
تو رفیق راه منی
نکنم دگر
بکسی نظر
که تو تکیه گاه منی
دوست دارمهای تو
امید موندن میده
به این صدای خسته
جرعت خوندن میده
وای که چقدر
دوست دارم
به قدر دنیا می خوامت
اندازه ستارهای آسمون میخوامت
وای که چقدر
دوست دارم
به قدر دنیا می خوامت
اندازه ستارهای آسمون میخوامت
حالا عاشقم
آره عاشقم
تو رفیق راه منی
نکنم دگر
بکسی نظر
که تو تکیه گاه منی

وای که چقدر

 نوشته شده توسط امیر تیموری در پنج شنبه 88/9/19 و ساعت 6:22 عصر | نظرات دیگران()
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
محمدرضا شجریان ( ادامه )
محمدرضا شجریان
شهرام شب پره
شکیلا
ستار
رضایا
دی جی علی گیتور
هایده ( ادامه )
هایده
مهستی
داریوش
رضا پیشرو
مجید اخشابی
محمد اصفهانی
حمیرا
[همه عناوین(1270)][عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا داغ کن - کلوب دات کام